مطبوعات و انقلاب
گفتمان معترضی كه در دهه 50، در قالب نظم و نثر و از طریق كتابها و یا نمایشنامه ها و به طور كلی رسانه های تصویری خود را نشان می داد، تنها به محافل روشنفكری و دانشگاهی محدود می شد و قادر نبود كه به درون توده مردم
نویسنده: علی اكبر امینی
گفتمان معترضی كه در دهه 50، در قالب نظم و نثر و از طریق كتابها و یا نمایشنامه ها و به طور كلی رسانه های تصویری خود را نشان می داد، تنها به محافل روشنفكری و دانشگاهی محدود می شد و قادر نبود كه به درون توده مردم راه پیدا كند. می توان گفت كه «گفتمان اقلیت» بود.
سرانجام روزنامه ها و مطبوعات و شبكه های تلویزیونی اروپایی و غربی قدم به عرصه نهادند. در آغاز ایرانیان مقیم خارج و سپس ایرانیان داخل را كم و بیش تحت پوشش قرار دادند. جرقه عصیان را روزنامه «اطلاعات» در داخل زد و آن هم درج نامه ای با امضای مستعار در تاریخ 56/10/17 بود كه در آن نسبت به رهبر انقلاب هتك حرمت شده بود. (1)
همزمان با درج مقالات و مطالب انتقادی در روزنامه ها و منعكس كردن نابسامانی ها و نارسایی ها، «شعار» هایی نیز به وسیله مردم سروده شد و دهان به دهان و شهر به شهر رفت. شعارهایی كه در طول تظاهرات تقریباً یكساله انقلاب اسلامی سرداده می شد، بیش از هر چیز دیگر مردم را برمی انگیخت. در طول یك سال، زمستان 56 تا زمستان 57 بین شش تا ده هزار شعار به صورت كتبی و شفاهی در جامعه سرداده شده است. (2) در میان این شعارها، اقتصاد و به طور كلی شعارهای چپ گرایانه به جز آنچه به محكوم كردن آمریكا و غرب مربوط می شده است، اندك بوده است. چند نمونه:
- «دیو چو بیرون رود فرشته درآید.»
- نهضت ما حسینیه، رهبر ما خمینیه
- ای امام زمان رحمی به ما كن ***. ما را از دست این جلاد رها كن
-زیر بار ستم نمی كنیم زندگی*** جان فدا می كنیم در ره آزادگی
مرگ بر این شاه! مرگ بر این شاه!
- سكوت هر مسلمان، خیانت است به قرآن
-مسلمان به پا خیز برادرت كشته شد
-ارتش به این بی غیرتی، هرگز ندیده ملتی
- استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی
- مرگ بر این حكومت فاشیستی كه این آخرین، جزو اولین شعارهایی بود كه از سال 50 به بعد دانشجویان سر می دادند. خود من هم برای اولین بار آن را در روز ششم بهمن ماه 1350 در دانشگاه تهران شنیدم.
بررسی این شعارها و نمونه های مشابه دیگر نشان می دهد كه عوامل اقتصادی در آن خیلی پریده رنگ می نماید و در عوض جای پای فرهنگ در آن بسیار قوی و پررنگ است. (3)
یكی از دلایلش این است كه برخلاف تصور بعضی از صاحب نظران (4) مشكل آن روز ایران، فقر یا عقب ماندگی و توسعه نیافتگی اقتصادی و اداری نبود. به عكس ایران یكی از دورانهای پرشكوه اقتصادی خویش را پشت سر می گذاشت. مشكل به حوزه فرهنگی مربوط می شد (5)، از این روی است كه نقد گفتمانی بهتر می تواند به آن حوزه راه یابد. جالب این است كه خود شاه از این حوزه وحشت داشت و نسبت به مطبوعات و رسانه های گروهی داخل و خارج بسیار حساس بود و مطالب و مندرجات انتقادی آنها به شدت وی را آشفته می ساخت، به ویژه در دهه 50 كه اوج قدرت او بود، نسبت به گفتمان انتقادی در مطبوعات بسیار حساس بود. در این مورد گوشه ای از خاطرات امیر اسدالله علم وزیر دربارش شاهدی بارز است: «علی رغم اینكه به مناسبت ولادت حضرت رسول اكرم تعطیل عمومی است، شاه پشت میزش بود. در مدت شرفیابی من به نظر افسرده می آمد. «توفیق» مجله فكاهی معروف تهران كه زمانی واقعاً موفق بود و اخیراً توقیف شده بود، برخلاف میل شاه دوباره آزاد شده است. كسانی را كه مسئول این كار بودند، شدیداً توبیخ كرده است». (6)
باب انتقاد نخست در روزنامه ها و مجلات اروپا گشوده شد. به ویژه گزارشهای مربوط به سركوب و شكنجه و اعدام مخالفان توسط ساواك در سطحی وسیع پخش می شد: گزارش سال 1975 (1354) سازمان عفو بین الملل در مورد رفتار دولت ایران با زندانیان سیاسی در مطبوعات اروپا و آمریكا به طور گسترده ای انتشار یافت. در ماه مارس 1975 (1353) در یكی از مقالات روزنامه ساندی تایمز لندن آمده بود: «وضع حقوق بشر در ایران از هر جای دیگر بدتر است.» (7)
در دهه 50 فهرست مقالات و مطالب مطبوعاتی كه شاه را خشمگین كرده بود، به نقل از «علم» به شرح زیر است:
- مقاله ای در اكونومیست 1972، قسمت سوم مقاله «هرست» روزنامه نگار معروف منچستر گاردین 1972. گزارش بی بی سی از دادگاه مهدی رضایی 1972. نوشته لوموند در مورد كشته شدن دانشجویی به نام شامخی (1972) مصاحبه شاه با نیوزویك 1973. مقاله واشینگتن پست در مورد تروریسم 1973. ناراحتی از رادیو و تلویزیون دولتی ایران 51/6/26 مبنی بر اینكه رادیو و تلویزیون، به دست خرابكاران افتاده است. گزارش بی بی سی و تایمز مالی در مورد كاهش احتمال انقلاب در ایران 1973. عصبانیت شاه از مقاله مندرج در تایمز مالی در مورد ستایش از اعراب و انتقاد از شاه 1973. دلخوری شاه از گزارش سی.بی. اس 1974. ناراحتی از گزارش نامناسب شبكه تلویزیونی مستقل انگلستان درباره كردها 1974. دلخوری از مقاله ای در مجله تایم 1974 و... (8).
در نهایت انتقادات مندرج در مطبوعات و رسانه های غربی هر روز بیش از پیش حلقه را بر شاه تنگ تر كردند. اینان نقشی بی نظیر در فروپاشی رژیم شاه ایفا كردند و این در حالی بود كه ادبیات وابسته به بلوك شرق و به طور كلی گفتمان شرق گرا تقریباً در این مورد سكوت پیشه كرده بود. بی سبب نیست كه شاه در سال 1978: «بیشتر متمایل به قبول این فكر بود كه شاید عامل واداركننده او به ترك تاج و تخت نه اتحاد شوروی، بلكه ایالات متحده بوده است.» (9) جایی سراغ ندارم كه روزنامه های پرتیراژ شوروی مطلبی گزنده ضد رژیم شاه بنویسند. جالب توجه است كه در سال 1974 یعنی در اواخر رژیم شاه مطبوعات روزانه شوروی شامل 191 روزنامه با تیراژ 79 میلیون نسخه بود، مطبوعات دوره ای شامل بیش از پانزده هزار هفته نامه و ماهنامه و امثال آن می شده كه تیراژ آنها جمعاً به 350 میلیون نسخه رسیده است. روزنامه پراودا (به معنی حقیقت) ارگان حزب كمونیست شوروی كه با تیراژ روزانه 10/9 میلیون نسخه، دومین روزنامه جهان به شمار می رود. (10) مطبوعات شوروی و سایر كشورهای بلوك شرق اگر هم مطلبی ضد رژیم می نوشتند، در پشت «پرده آهنین می ماند» و به بیرون از آن نمی رسید ولی گفتنی است كه رادیو پیك ایران كه به وسیله همین گروه حمایت و به وسیله حزب توده تغذیه می شد، شنوندگانی زیاد و گفتمانی برانداز داشت.
بر روی هم می توان گفت مطبوعات غربی در فراهم آوردن مقدمات انقلاب، نقشی پررنگ تر از مطبوعات بلوك شرق و مطبوعات ایرانی داشتند.
پینوشتها:
1.پیتر آیوری، سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی، ص152.
2.رضا براهنی، بحران رهبری نقد ادبی و رساله حافظ، ص 100.
3.جان فوران، مقاومت شكننده...، ص 575 به بعد.
4.عباس ملك زاده میلانی، معمای هویدا، تهران، اختران، چاپ اول، 1380.
5.محمدعلی اسلامی ندوشن، سخنها را بشنویم، تهران، یزدان، 1369، ص 119.
6.امیر اسدالله علم، گفتگوهای من با شاه، ص 331، دوشنبه 11 اردیبهشت 1351.
7.پیترایوری، سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی...، ص 143.
8.امیراسدالله علم، همان كتاب، جلد 1 و2، صفحات 353، 367، 372، 408، 460، 476، 501، 510، 533، 569، 628.
9.علیرضا ازغندی، روابط خارجی ایران، دولت دست نشانده، ص 333.
10.پیر آلبر، مطبوعات، ترجمه فضل الله جلوه، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1348، ص164.
امینی، علی اكبر، (1390)، گفتمان ادبیات سیاسی ایران در آستانه دو انقلاب، تهران: نشر اطلاعات، چاپ دوم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}